وختی آهنگ ساز شدم
واسه خودم یه آهنگ می سازم
در باب همه رفیق هایی دودره بازم
فقط مخصوص دودره باز ترین رفیقام
و قشنگترین مقام ها رو اون تو جا می دم
اونایی رو که عینهو مه باتلاقا از زمین بالا می رن
اونایی رو که عین شبنم از آسمون میان پایین
درختای بلند رو اون تو جا می دم
اون احساساتی رو که توم راجع به آدما شکل می گیرن و
مثل پیچک هرز می رن بالا
و اونایی رو که توم از بین میرن و مثل افرا های خشک شده
می افتن
تنین افتادن تنه هاشونو میندازم تو گلوم و
فریاد می زنیم
صدا برگ در آوردن اون پیچک های هرز رو با تحریر ادا می کنم
من و langstone
دوتایی باهم
با هم می خونیم و تو گرگ میش
کنار خط راه آهن پرسه می زنیم