پر

عناوین یادداشت‌ها

  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 2 فروردین‌ماه سال 1384 08:59
    پسره : بیبنم کی میدونه چرا ماهی قرمز عید محربون ترین آدم کهکشان راه شیریه ؟ ماهیه : من ،من ،من ،من، میدونم .
  • trough this fish eyed lens of tear stained eyes سه‌شنبه 2 فروردین‌ماه سال 1384 08:55
    : اه پسر ماهی قرمز مرد - ا ، خوب ماهی هم یه جور آدم دیگه .
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 2 فروردین‌ماه سال 1384 05:14
    خوش به حال جوامع سوسیالیستی که دیگه اونجا ، دوست من و بابای تو و برادر من و همسایه تو ومادر من و استاد تو خواهر زاده من و همکار تو و زن من و .... ندارن
  • you sheffle in gloom in the sick room سه‌شنبه 2 فروردین‌ماه سال 1384 05:11
    از مرگ نهراسیم که مرگ جز پایان هراس ما نیست !
  • زکی دوشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1384 09:59
    اگه تونستین بفهمین که مه-دود صبحگاهی ،‌ مه ای که دود اومده قاطیش شده ، یا دودی که مه رو از اون بالا کشیده پایین ؟
  • cirrus minor دوشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1384 09:50
    بعد از دو صبح گاهی که اومدیم خونه پارک طالقانی رو مه ورداشت ( یعنی پر از مه شد ) نمی دونم آسمون میخواست روی رفیقمو کم کنه یا چون من مه رو دوست دارم اومد پایین در هر صورت دیر کرد !
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1384 09:14
    اون کسی که ۱۰دقیقه بعد از اینکه استاد اومد سر کلاس ، میاد و موقع نشستن رو صندلی جلوی صندلی وا میسته ، یه چرخی می زنه بعد صندلی رو می کشه طرف خودش و یه سری صداهایی که حاصل اصطکاک چهار تا پایه فلزی مربع با موزاییک کف کلاس تولید می کنه که این صداها از همون جا مستقیما می رسن به گوش داخلی چند تا از دختر های فوفول کلاس و...
  • as you claw THE THIN ICE دوشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1384 06:27
    در حقیقت دنیا به اون گهی ها هم که فکر میکنیم نیست . فقط ما یه دنیای گل و بلبلی تر تو ذهنمیون داریم ( یا شاید هم ساختیمش ) و وقتی که وجود ذهنی با وجود عینی تطابق نداشته باشه ، یعنی دنیای تو ذهنمون و دنیایی که هست ، به هم دیگه که میرسیم میگیم : اه پسر ، دنیا برا تو هم اینقده گهی ؟!
  • tthey flutter behind you , YOUR POSSIBLE PASTS یکشنبه 30 اسفند‌ماه سال 1383 16:16
    فکر می کردم اگه سال تحویل بشه فراموش میشی رفتی سال تحویل شد من عوض شدم اما یادها از خاطره ها نمی رن و هنوز همون جا هستش این همونی که اسمشو میزارن ......
  • yet another movie یکشنبه 30 اسفند‌ماه سال 1383 15:34
    هر شب تو خواب تا سر حد مرگ با هم کتک کاری میکنیم صبح که دارم می رم سر کار با یه عزیزم دوست دارم از هم جدا میشیم میگی مراقب خودت باش منم میگم دوست دارم عزیزم ! خواب واقعیته یا واقعیت خوابه ؟
  • pigs on the wings of sheeps یکشنبه 30 اسفند‌ماه سال 1383 15:22
    هر دفعه دونالد رامسفلد رو تو این جعبه می بینم داره سخنرانی می کنه یه مشت از بهترین شهروندان محترم ایالات متحده هم پشتش نشستن و قرار گذاشتن از هر سه تا جمله که سخنران ایراد می کنه ، یه بار دسته جمعی بخندن تا شنونده ها و جهانیان باور کنن که نمک هایی که که دولت مردشون در حین سخنرانی میریزه واقعا خنده دارن ! بابا مردم چه...
  • wallpaper: CENTER , TOP or TILE یکشنبه 30 اسفند‌ماه سال 1383 10:00
    اگه دو تا کاشی رو کنار هم بزاری بینشون یه خط معمولی داری اگه چهار تا کاشی رو کنار هم بزاری بینشون یه بعلاوه داری حالا اگه یه عالمه کاشی رو کنار هم بزاری یه شبکه با خونه های مربع مربع داری ------------------ اولی فقط دو تا دوستن دومی چند تا دوست و سومی همه آدمای توی کهکشان راه شیری ------------------ دو تا دوست یه...
  • (1971) post office شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1383 10:04
    میگن پست هات (به ضم پ ) رو هدر نده ئه ، خوب الان یه مطلبی به ذهنم رسیده چون یه ساعت پیش update کردم ، نمی تونم بنویسمش ؟
  • مرد بایابان گرد شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1383 08:22
    اگه چهار روز راه بری صدو بیست کیلومتر فقط یه مارمولک مرده ببینی و فقط دو تا سمندر کوچیک و یه کرکس با بالهای سه متری یه ماشین قاچاقچی با دو تا کلاشینکف و یه عالمه قطار مسافربری و باری و تو تمام این راه طولانی فقط جای یه نفر خالی باشه اونجا کویره لوت درست وسط کویر لوت و تو یه بیابان گرد ....
  • لوکوموتیو ران احمق شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1383 07:45
    الان هزار سالی میشه که داره این کارو می کنه راننده لوکوموتیو می گم لجباز ترین آدمی که تو تمام کهکشان راه شیری پیدا میشه الان هزار ساله که لوکوموتیو رانی میکنه که ببینه کجا این دوتا خط موازی به هم می رسن ! یکی بره بهش بگه که احتیاجی نیست که بهم برسن کنار هم هستن و این کافیه برای هزاران سال
  • تموم شد دوشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1383 09:43
    تموم شد پر ، شیکست خورد شد و بالاخره خالی شد پ. ن : فکر می کنم تا مدتها دیگه مطلبی برا نوشتن نداشته باشم
  • dont tell me go , go , go شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1383 08:38
    you had left me alone i dont hate you any more baby do i have to go tell me no no no no
  • برای رفیق محمود کوره گزی شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1383 08:30
    moving up falling down in a desert find and lost the pointers near an oasis with the lonely man of fifthy ashes of ancestors
  • از کیست که بر ماست ؟ شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1383 08:20
    برداشتی و از اوج به خاک فکندی راست ابناء بشر بگویند که از ماست که بر ماست تا دور فلک ببوده این سخن پا بر جاست عشقی که نمیرد همیشه در دل ماست
  • [ بدون عنوان ] شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1383 08:17
    i like the sun after snow it has been raining for tow days ! but now the shining sun far away mountain here i am among the trees sun shine after snow ...sun shine
  • جای رفیق عمر خالیه ! پنج‌شنبه 6 اسفند‌ماه سال 1383 06:59
    دانی که چرا دور فلک همی پا برجا بوده زیرا که پر و خالی همیشه با هم بوده خواهی که بماند زتو یاد چو جمشید وکی بنمایه خویش گه خالی و گهی پر بنه
  • اصلا این خود زندگیه !!! دوشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1383 23:46
    به همدیگه کمک می کنیم به همدیگه یاد میدیم به همدیگه خوبی می کنیم دست هم دیگه رو می گیریم با هم دیگه سختی ها رو می بینیم با هم دیگه لذت ها رو می بریم با هم دیگه تجربه می کنیم . . . اصلا با همدیگه زندگی می کنیم
  • n.o.w.h.e.r.e.m.a.n دوشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1383 00:40
    هه هه یه چیزه جالب که هیشکی جدی نگرفتش . پس خودم می گم : اسم نویسنده این سطور رو می شه هر جوری خوند . منظورم هم به فارسی هم اینگیلیسی. فارسیش رو که گفته بودم . حالا اینگیلیسیش رو می گم . nowhere man : مرد هیش کجا now here man : مردی که الان اینجاست no where man : نه ، کجا میری مرد ؟ می دونم که خیلی جالب بود اما مجبور...
  • تو اونا رو داری ، منم اینا رو دوشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1383 00:23
    یه شش که مثلا قراره نفس بکشه یه گوش داخلی که قراره تعادلمو حفظ کنه یه شبکیه که حتما وقتی فوتون ها بهش می خورن اونا رو به یه مشت پیام تبدیلش می کنه یه کلیه که لابد خونمو تصفیه می کنه یه روده که یه سری چیزو جذب می کنه حتی یه روده که قبلش اون غذا رو برام ... . . . اینا مال کالبدم بود . یه پا که باهاش می رم یه دست که...
  • About me or nowhere man چهارشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1383 00:17
    Nowhere Man He's a real nowhere man Sitting in his nowhere land Making all his nowhere plans .for nobody Doesn't have a point of view Knows not where he's going to ?Isn't he a bit like you and me Nowhere man, please listen You don't know what you're missing Nowhere man, the world is at your command He's as blind as he...
  • امیدوارم که شاکی نشی چهارشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1383 00:00
    رفیق ماکان ، کامنت گذاشتی که از بیخیالی من تشکر کردی که .... رفیق ماکان شرمنده اتم که اینو می گم اما از اونجایی که هنوز اسمه این وبلاگ ، full.blogsky هست و از اونجایی که هنوز هم اسم وبلاگ تو empty.blogsky هست پس من بیخیال وبلاگت نمی شم . هر وقت یکی از این دو تا شرط شتل (داغان) شدن اون روزه که می تونی بشکن بزنی که...
  • به هر آنچه که گذشت سه‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1383 23:56
    نگاه می کنم زمستان است و حتی بچه ها هم به مدرسه نمی روند همه میدانند که اگر این دروغ باشد ، زمستان دروغ نیست نفس می کشم و می دانم که از سپیده دم تاریخ با هم نفس کشیده بودیم نه بخاطر رنجی که میکشیم و تو آیا می دانی ؟ لباس ها آنگاه تو دانستی که بشر لباس را به چه می خواست اما چه غلط بود خیال تو و اینک انسان بی آنکه...
  • فراخوان عمومی سه‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1383 23:29
    بشتابید و بشتابید همشهریان من در کهکشان راه شیری و هموطنان من ، از اینجا تا اونور کهکشان اندرو مدا . بشتابید بشتابید :‌ به علت رسیدن به پاره ای تناقضات و عبور از یک گذار خفن ، از تمامی کسانی که احساس می کنند که (البته میدونم که فقط تو ،رفیق ماکان و به احتمال خیلی کم دو سه نفر دیگه از این وبلاگ خبر دارن ، اما بازم...
  • رفقا بیاین یوخده منطقی باشیم پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1383 20:01
    رفقا دلاشونو برا آینه ها می سوزونن (رفیق ماکان و رفیق پنادار بیاین منطقی باشین و حرف های منو به خودتون نگیرین . من می خوام بگم که نه . نسوزونون . نه ، هنوز نه . زوده . دلها مونو باید نگه داریم برا اون زمانی که هنوز نیومده . روابط دارن به قهقرا می رن و اون وقته که باید دل سوزوند . به خاطر بشریت دست نگه دارین . خوب حالا...
  • از اینجا تا قلبت تو یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1383 18:14
    دومین کامنت مطلب قبلی ماله ماکانه . به <ذ> و <ز> و ... گیر داده . می خوام بگم که اولندش زبان یکی از وسایل ارتباطی سطح پایین ( و البته متاسفانه بهترینشونه ) . بعد از اون زبان فارسی یکی از ساده و در نتیجه سطح پایین ترین زبونهاست ( من دکترا زبان شناسی از سوربن فرانسه دارم ) و بعد از اون رسم الخط فارسی یکی از...