پر

عناوین یادداشت‌ها

  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1384 07:40
    دیدی وقتی که بعد از ۲۵ دقیقه یه ضرب شنا کردن تو استخر ، می خوای خودتو از آب بکشی بیرون ، اولش راحته . تا کمر رو با سرعت بیرون می ایی . اما اصل ماجرا بعدشه . اون موقعه که می فهمی از آب بیرون اومدن ، اون جرایی که وقتی تو آب بودی فکر می کردی نیست . تا با دستا به لبه استخر فشار نیاری ، نمی فهمی چی می گم
  • Poles Apart پنج‌شنبه 11 فروردین‌ماه سال 1384 12:17
    گاهی اوقات تغییرات ۱۸۰ درجه به تغییرات ۳۶۰ درجه تبدیل میشن ! زیادی تغییر نکن .
  • he make his way into the seasor land پنج‌شنبه 11 فروردین‌ماه سال 1384 11:00
    :خوش گذشت ؟ -------------------------------------- جواب اول - آره جات خالی خوش گذشت ( پدر سوخته رفیقا رو می پیچونی و خوش هم می گذرونی ) -------------------------------------- جواب دوم هی ، بد نبود . جات خالی بود ( پدر سوخته اگه خیلی حال نکردی چرا می گی جات خالی بود ؟ ) ---------------------------------------- - ببین...
  • Bounty, me nad him پنج‌شنبه 11 فروردین‌ماه سال 1384 10:19
    بزرگترین اختراع بشریت طی ۴۵۰ سال اخیر نارگیل شکلات اندود بوده . اونم تازه از مارک Bounty . و مثل اینکه تو تمام کهکشان راه شیری ، فقط دونفر از این اختراع استقبال کردن . من و مخترعش .
  • aviator/ سینما فرهنگ / سانس ویژه چهارشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1384 11:01
    مثل اینکه از همون جنس خاطراتی که بزرگترامون از جوونی های رابرت دونیرو دارن ، داره برا ما شکل میگیره . مارتین اسکورسیزی داره از اون بچه دماقویی که تو تایتانیک بازی کرده بوده ، رابرت دونیروی ثانی میسازه .
  • فراز هایی از یک چت چهارشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1384 10:53
    : ببینم این nowhere man توئی - نه من نیستم . : پس کیه ؟ - نمی دونم والا . اما برو مطلب چهارشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۸۴ رو بخون - he is a real nowhere man
  • خورشید افغانی ! چهارشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1384 05:41
    تا وقتی که همه آدما برات یه جور باشن ، می تونی برا هر کودومشون که رفت ، فرتی یه جایگزین بزاری و بگی آدما برای تو ،باهمدیگه فرقی ندارن. و از وقتی که دیگه نتونی چیزی رو جایگزین کنی حتی بعد از ۲۷ سال ، از اون موقع ِکه آدما برات متمایز شدن . اونی که جایگزینی نداشته باشه ارزش داره .
  • and the sky may look blue چهارشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1384 05:31
    از نظر هر بچه ای یه جفت پدر و مادر آرمانی تو دنیا هست که بهترین پدر و مادره . ( حالا یا پدر و مادر خودش و یا یه پدر و مادر دیگه (یعنی مرغ همسایه غازه )) از نظر هر پدر و مادری یه بچه ای هم هست که فرزند آرمانی و خلف ترین بچه دنیاست (بازم یا بچه خودشون (که ایول به طرز فکر) و یا بچه کس دیگه ای (گند زدن با این طرز فکر))...
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 9 فروردین‌ماه سال 1384 18:02
    : تو چرا کامپوترتو درست نمی کنی ؟ - ده مرتبه به این داداشت گفتم ، نمی یاد . : خوب بازم بگو شاید دفعه یازدهم بیاد - میایی درستش کنی ؟ من : آره .میام .بریم ؟ - بریم ------------------------------------------- کامپیوترش درست شد .
  • the babbling that i brook سه‌شنبه 9 فروردین‌ماه سال 1384 05:24
    آره خوب درسته . دوستی قدیما می گفت که : باباجان من ،روابط عوض می شن ، همون طور که آدما و همه چیز های دیگه عوض می شن . قبوله هر سه تا شون عوض می شن . آدما ، چیزها و روابط . اما اون چیزی که این وسط مهمه اینه که به چه قیمتی و تازه باینکه از چه شکلی به چه شکلی عوض می شن . یه سری هاشون که خوب به یه پله بالاتر . (حالا البته...
  • inevitable pinhole burns سه‌شنبه 9 فروردین‌ماه سال 1384 04:31
    بعد از اینکه کبریت احساساتمون رو رو زبری قوطی کبریت کشیدیم ، یه جرقه ی گنده و بعدش یه مدتی روشن بود و نور حالا داره نوک انگشتامونو می سوزونه نکنه می خوای فوتش کنی ؟
  • and no one showed us to the land سه‌شنبه 9 فروردین‌ماه سال 1384 04:29
    ببینم ،اگه یه آدم دودره باز رو دودر کنی ، اونوقت تو یه آدم دودره بازی ؟ یا یه آدم معمولی ؟ ----------------------------------------- ببینم اگه وقتی یکی از دوستا تو خوشحال می کنی ، خوشحال بشی وقتی که دوستتو خوشحال کردی هدفت خوشحال کردن خودت بوده یا خوشحال کردن دوستت؟
  • ! seamus یکشنبه 7 فروردین‌ماه سال 1384 23:19
    آقای گاودار، نگران گل سر سبد گاواش ، ٬خال خالی٬ بود . در حقیقت اون می خواد وقتی که کارگرش میگه ٬خال خالی٬ داره تو مزرعه چرت می زنه ، واقعا مطمئن بشه . اون نمی خواد که به نظرش بیاد که به احتمال 99% ٬ خال خالی ٬ در امانه . می خواد بگه که من ٬ می دونم ٬ که گاوم در امانه . آقای گاودار پا میشه میره تو مزرعه و از دم در...
  • buttom your lips یکشنبه 7 فروردین‌ماه سال 1384 05:35
    اومدم به آرش بگم که اون روزایی که تو تهران بارون میومد و من رفته بودم کویر ، یه حسی بهم دست داد که میخواستم تو هم اونجا می بودی و کویر رو می دیدی و حال می کردی . همین که منو دید ، گفت اون روزایی که تو رفته بودی کویر و تو تهران بارون میومد ، یه حسی بهم دست داد که می خواستم تو هم تهران می بودی و بارونو می دیدی و حال می...
  • you missed the starting gun یکشنبه 7 فروردین‌ماه سال 1384 05:19
    میدونی چقدر حال میده سر 23:59، به ساعت دیجیتالت نگاه کنی و ببینی یهو شد 00:00
  • من و شما نداره شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1384 20:00
    : تو میری میدون ونک ؟ - آره : خوب منم میرم انقلاب . میرم پیش بابام - چاکرم . پس ، فردا ۷:۳۰ میبینمت : باشه راستی آلبوم new skin for the old ceremony رو تو خونه داری ؟ - leonard kohen ، آره دارم . چطور ؟ : بیزحمت رفتی خونه از عوض من گوش بده . یهو حوسش کردم
  • لابد برای ماکانه دیگه شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1384 19:45
    what shall we use to fill the empty spaces ? where we used to talk ? how shall i fill the final places ? how can i complete the wall
  • [ بدون عنوان ] شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1384 19:31
    بعضی چیزا رو نمی تونم تنهایی تجربه کنم یکیشون تنهایی
  • paranoyd eyes شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1384 12:44
    الان یه چند وقتیه که همه خوابهای یکی از رفقا تعبیر میشه . جفت ماهی هام مردن . به طرز عجیب غریبی پدر سوخته ، واسه ماهی هام چه خوابی دیده بودی ؟ چشات دراد ، ایشالله .
  • [ بدون عنوان ] شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1384 12:38
    بابا من به کی بگم ،‌من دلم می خواد صبا تو پارک با شلوارک بودوم . اما اون آقاهه که لباس سبز پوشیده نمی زاره
  • زنده باد سپنتا - زنده باد معرفت شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1384 12:34
    : سلام ، سپنتا ؟ - بله بفرمایید : سال نوئتون مبارک . من اشتراک ۹۲۵ هستم . - سال نو شما هم مبارک . بفرمایید : ببخشید ، یه کارت ماهیانه می خواستم - خواهش می کنم . user name و password رو یادداشت کنید ................ و .............. : خیلی ممنون - و ۵ ساعت اینترنت رایگان عیدی ، اون رو هم یادداشت کنید :...
  • [ بدون عنوان ] جمعه 5 فروردین‌ماه سال 1384 03:31
    هیش چیز به هیش چیز هیش ربطی نداره
  • فرق آدما و ماشینا جمعه 5 فروردین‌ماه سال 1384 03:30
    بینین ریفیق ،پژو تو سرعت بالا کنترلش خوبه . پراید شتاب اولیش سر آمده . bmw خوب ترمز می کنه . پیکان ، نه اونو ولش کن اصلا اون نه . کادیلاک ، گنده و جاداره . ماتیز نقلیه و تو این تهران راحت واسش جای پارک پیدا کرد . بنز ، اگه سوارش باشی و با یه کامیون تصادف بکنی ، هیش اتفاقی واسه خودت نمی افته . جیپ هم که خوب معلومه ،...
  • [ بدون عنوان ] جمعه 5 فروردین‌ماه سال 1384 01:27
    : ببین اگه بشه انشعاب هر پنج هزار تا مشترک تلفن رو که مثلا همشون هم به اینترنت وصل میشن رو تو یه پست محلی از طریق یه میکرو پروسسور جمع کنیم و بفرستیم تو خط و اگه ۲۰۰ تا از این پست محلی ها داشته باشیم و دوباره اونارو تو یه پست منطقه ای جمع کنیم و دوباره با همون سیستم مخابراتی که تو اون میکرو پروسسور قبلی کد گزاری...
  • me , and you جمعه 5 فروردین‌ماه سال 1384 00:57
    می دونی ایراد اینترنتی که از ۰۱:۰۰ شب تا ۱۰:۰۰ فردا صبح باشه چیه ؟ اینه که تقریبا هر دفعه که on میشی فقط کله yahoo helper زرده و خودت !
  • i cannot put my finger on it now جمعه 5 فروردین‌ماه سال 1384 00:31
    :‌ دارم می رم دستامو تو باغچه چال کنم تا هیش وقت پیر نشم . - حالا بیا این شربت آبلیمو رو بخور تا حالت خوب بشه !
  • bring your alibies جمعه 5 فروردین‌ماه سال 1384 00:22
    بابام امروز رفت یه ماشین ظرفشویی خرید که فردا بره مامانمو طلاق بده . خونه رو که جاروبرقی تمیز می کنه ؛ راه پله و حیاط رو هم زهرا خانوم ، زن سرایدار ؛ غذا هم که تخم مرغ با تن ماهی ، املت ، نیمرو و کته با تن ماهی ، البته متناوبا که یه وقت دچار سوء تغذیه نشیم . لباسامون رو هم که ماشین لباس شویی از اولش می شست . فقط نمی...
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 3 فروردین‌ماه سال 1384 04:33
    : من تورو فقط بخاطر sms موبایلت می خواستمت - که باهاش چی کار کنی ؟ : که باهاش به اون یکی دوست دخترم sms بزنم ----------------------------------------------------- بابا ، خوب برو یه موبایل اعتباری تالیا بگیر !
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 3 فروردین‌ماه سال 1384 04:31
    : پسر بپر بزن rfm ببین کی رو داره نشون میده - عجب چیز باحالیه ، کیه ؟ : مایل کوانائه - خیلی باحاله ، بینم اسم bandشون چیه ؟‌ : اناتمائه دیگه - ای ول آناتما من از بچگی عاشق آناتما بودم
  • there is not enough space on the media سه‌شنبه 2 فروردین‌ماه سال 1384 10:10
    از بچگی عاشق اتاق تنگ و کوچیک بودم اما هر وقت که اسباب کشی می کردیم بزرگترین و در ان دشت ترین اتاق خونه مال من بود !