منو مادرم کنار جاده ها به دنیا آورد
بعدش پدرم تو همین آب رودخونه منو غسل داد
هیش وقت به شهر نیومدم
عاشق کوه های وسط کویرم
من تو کوه ها بزرگ شدم
الان هم اینارو دارم واست از بهشت می نویسم .
زیر آبشار ٬خور٬ وایسادم و از اونجا نیگات کردم
تو دریاچه ٬تار٬ باهات شنا کردم
ما با هم تو ٬ریگ جن٬ رو شن ها غلت زدیم
یادمه که با هم تو ٬ده نمک٬ شهاب ها رو می شمردیم
و از اون بیشتر روزی رو که با هم رفتیم ٬دماوند٬ یادمه
گفتی که وسط کویر ،
درست وسط ترین نقطه کویری ترین کویر ،وایساده بودی
پدرت می گفت که تو رو هم کنار جاده ها به دنیا آورده بودن
مادرت می گفت که تو آب همین دریاچه شستنت
تو هم به شهر نیومده بودی
تو ، ولی تو کویر بزرگ شده بدی
و من تو کوه
من عاشق کوه های وسط کویرم !