فراخوان عمومی

بشتابید و بشتابید
همشهریان من در کهکشان راه شیری و هموطنان من ، از اینجا تا اونور کهکشان اندرو مدا . بشتابید بشتابید :‌
به علت رسیدن به پاره ای تناقضات و عبور از یک گذار خفن ، از تمامی کسانی که احساس می کنند که (البته میدونم که فقط تو ،رفیق ماکان و به احتمال خیلی کم دو سه نفر دیگه از این وبلاگ خبر دارن ، اما بازم فراخوان عمومی زدم . کاریت نباشه .) دارای یه همچین احساساتی (‌منظورم همین عقاید خودم ) هستند تقاضا می شود اسم ، آدرس و مشخصات خود را به دفتر دبیر خانه ارسال کنند تا جایزه ای به ارزش ۲۵ هزار پوند (پوند انگلیس ) دریافت کنند .
توضیح اینکه مثل اینکه هیش کی اینجوری فکر نمی کنه . و اگه این طور باشه من بد جوری شکست می خورم و مجبور می شم موضع رو عوض کنم
البته خیال نکنین بعد از اینکه موضع عوض شد طرف شمارو می گرم ، نه ، برعکس بازم باهاتون مخالفت می کنم اما از یه موضغ دیگه .

رفقا بیاین یوخده منطقی باشیم

رفقا دلاشونو برا آینه  ها می سوزونن (رفیق ماکان و رفیق پنادار بیاین منطقی باشین و حرف های منو به خودتون نگیرین . من می خوام بگم که نه . نسوزونون . نه ، هنوز نه . زوده .
دلها مونو باید نگه داریم برا اون زمانی که هنوز نیومده . روابط دارن به قهقرا می رن و اون وقته که باید دل سوزوند . به خاطر بشریت دست نگه دارین .  
خوب حالا اون موقع چه جوریه ؟ می گم :‌
یه قضیه ای هست که میگه تمام کوه ها و ارتفاعات دارن شسته میشن به دریاها . یعنی بعد از اینکه دوران کوه زایی و .. تموم شد ،‌اونا (یعنی کوه ها ) دارن شسته میشن به تو دریاها . یعنی بعد از یه چند تا میلیون سالی قراره که تمام کوه ها شسته شده باشن و تموم دره ها پر شده باشن . آره به همین سادگی . که البته این موضوع به بچه های زمین شناسی و محیط زیست مربوط میشه . حالا یه بابایی به اسم زبیک ( ۱۹۲۲ - ۱۹۸۴ ) اومد و گفت که روابط بشری هم یه همچین سرانجام دارن و تمامی روابط بشری هم دارن شسته میشن و به قهقرا می رن . آره همه روابط دارن به این سمت میرن که یه روزی شسته شن و به قهقرا رفته باشن . 
خوب حالا ما دوجور آدم داریم . یکیشون که از اول تمامی تمهیدات اطفای حریق و عایق سازی و ایمن سازی و... رو انجام دادن که دیگه قلبشون نسوزه . خوش به حالشون . اما یه سری هم هستن (‌یعنی بقیه آدما ) که هنوز برچسب Extremely Flammable زیر قلبشون هست و کنده نشده . موضوع بحث ما اونان . اگه رفقامون که جزو این دسته دوم هست ( بچه ها قول دادین منطقی باشین و مسئله رو به خودتون نگیرین ) الان دلشونو برا آینه و شمعدون بسوزونن . اون روز که از خواب پاشن و ببینن که روابط بشری دارن از زیر زمین قهقرا بهشون دست تکون میدن ، می خوان چی رو بسوزونن ؟ پاشونو ؟؟
نه جدی می گم اون موقست که بر میگردین و به کف دستتون نگه می اندازین و می بینین که به جای یه قلب ،‌یه مشت خاکستر سرد مونده که حتی به درد پاشیدن تو رود گنگ تسه هم نمی خوره .
آره اون وقته که دلتون از ته دلتون می سوزه که دیگه چیزی برا سوزوندن ندارین (‌آخه بچه ها اگه یوخده درس آناتومی بخونین ،میبینین که پای آدم اصلا قابلیت آتش گیری نداره و غیر از قلب هیش چیز آدم به درد سوختن نمی خوره )‌  . اون وقته که شش هاتونو پر می کنینی ،‌یه نیگاه به بالا می ندازین (‌البته نمی دونم اون بالا دنبال چی می گردین ،‌همش همین پایینه ! ) بعد سرتونو میندازین پایین و حالا وقتشه که عضلات حنجره و شش و .. رو شل کنین تا یه آه از انتهای وجودتون بربخیزه . تازه یه آه سرد بی حرارت . اما حواستون نبوده که اون خاکستر با کوچکترین نسیمی تو هوا پخش میشه . تا حالاش دوتا چیزو از دست دادین . ۱ بی جا سوزوندن قلبتون ۲ خاکستر قلب بیجا سوختتون . خوب حالا یه رفیقی میاد و به این بی قلبی شما دل میسوزونه . و چه بسا که بعدش هم اون رفیقمون به همین سرنوشت دچار میشه و الخ ...
خوب تا اینجا شد چهار تا چیز . و اگه همین استداره (‌همون دور خودمون )‌ رو ادامه بدیم می بینیم که تمام ابنای بشر از بین رفتن . و دیگه هیش کسی باقی نمونده . پس به خاطر یه سهل انگاری بچه گانه شما بشریت نابود می شه و از بین میره . و این خیلی بده . پس دلهای نسوختتونو برای اون موقع نگه دارین . من اصلا بد بین نیستم ها این موضوع زبیک یه چیز اثبات شده و کاملا علمیه و ربطی به خوش بینی و بد بینی نداره و همچنین به این موضوع که میگن که قراره دنیا رو گه برداره و اون وقت امام زمان .....
آره پس باید صبر کنیم برا اون موقع

از اینجا تا قلبت تو

دومین کامنت مطلب قبلی ماله ماکانه . به <ذ> و <ز> و ... گیر داده . می خوام بگم که اولندش زبان یکی از وسایل ارتباطی سطح پایین ( و البته متاسفانه بهترینشونه ) . بعد از اون زبان فارسی یکی از ساده و در نتیجه سطح پایین ترین زبونهاست ( من دکترا زبان شناسی از سوربن فرانسه دارم ) و بعد از اون رسم الخط فارسی یکی از بدترین رسم الخطهای دنیاست و این موضوع جدای از شوخی جدیه که زبون فارسی یکی از زبونهایی که رسم الخطش بیشترین فاصله رو از زبان گفتاری و حتی زبان تعقل داره . یعنی تو فارسی اون چیزی که از رو نوشته برداشت میشه خیلی فاصله از اون چیزی که گفته میشه داره . البته نسبت به سایره زبون های دنیا و البته این رو هم بگم که این زبون بدبخت فارسی زیادی افسرده و تو سری خور بار نیاد . فارسی نسبت به خیلی از زبون های خاورمیانه وآسیایه میانه و حتی آسیایه صغیر (البته اون قسمتش که هنوز زبونشون تحت تاثیر کلدانی هاست و نه اون قسمت که بیشتر به سمت لاتین و فینیقی متمایله . که البته الان زبون اون قسمت ها هم دیگه به سمت گریک یا همون یونانی خودمون تغییر کردن )سطح بالاتره. و مثلا زبون فارسی نسبت به زبون عبری (با عربی اشتباه نشه ) خیلی سطح بالاتره . زبان گفتاری و مخصوصا زبان نوشتاری و رسم الخطش ولی خوب البته اینم باید بگم که زبون عبری تغریبا کاملا منسوخ شده چون خودش از زبون های سرشاخه ای (مثل زبان پهلوی) و مثلا فقط تو قسمت کوچیکی از کنیا و اردن و یه قسمت خیلی کوچیکتر تو جنوب عراق صحبت میشه . اینم بگم که رساله دوست صمیمی من تو سوربن در مورد ضعف های زبان های باستانی منطقه بین النهرین بود . ودر مورد زبان فارسی  قسمت ایران به طرف شرق یعنی تا تاجیکستان  رو من بهش کمک کردم (رفیقم فرانسوی بود ) . و این اطلاعات رو اون موقع بدست آوردم و البته اگه یوخده پایه باشی من یه کپی ازش رو دارم که برای یادگاری و تشکر بهم داد ( هم کپی کاغذی و هم کپی PDF رو روی هاردم و میتونم برات بفرستم . البته باید کپی رایتو رعایت کنی و بعد از مطالعه پاکش کنی . وگر نه برات نمی فرستمش) .
حالا این همه روده درازی نکردم که بگم که عزیذ رو با ز می نویسن یا با ذ !!!! عزیز
رفیق !‌از کلام بگزر (شایدم هم بگذر) اون چیزی که مهمه کلام نیست چیز دیگه اییه . کلمه فقط بهاناست و البته وسیله هم . اصل کاری آدما هستن و نه حرفاشون . خودشونو بچسب و نه حرفاشونو (البته من نمیخوام برات تعیین تکلیف کنم و این رو هم یادت باشه که آذادی عزیزت رو هم ازت نمیگیرم .). به چیزایه دیگه گیر بده . الته یه چیزی هم هست . قبل از اینکه تو بگی خودم میگم . خود من هم الان به گیره تو گیر دادم . و اگه بعد از اینهمه رساله فرسایی من خودم به گیره تو گیر می دم تو میتونی بگی که خوب خودت هم به یه نوشته فارسی که این همه ایراد داره گیر دادی و میتونی تو هم از قول رفیقت یوخده رساله فرسایی بکنی که به حرفهایی یه فارسی زبون نباید گیر داد چون اولندش اون چیزی که نوشته منظورش نبوده و دومندش هم اینکه تازه من خواننده نمی تونم بفهمم که یارو چی نوشته . و....
اگه یوخده باحال باشی میتونی بفهمی که تا اون موقع که رفیقمون تو صور اسرافیل بفوته من و تو میتونیم به گیر های هم دیگه گیر بدیم و گیر بدیم و.....  
راستی یه  مطلبی یادم رفت رفیق بعد از همه اون توجیهاتم برایه استفاده اشتباه  <ز> بجای <ذ> (و البته به نظر تو اثرات لحجه ای ) اینم باید اضافه کنم که منظور من بعد از گذشتن از این همه فیلتر خرابسازی :از فیلتر کیبرد ؛ پردازنده کامپوتر من ؛ مودم من ؛ خط تلفن ؛ یه چند تایی Substatioon تلفن ؛ مرکز تلفن شهید نصر (تازه نمی خوام بگم تو این مرکز هم از چه دستگاه های مخابراتی میگذره )‌؛ میگزره و بعدش هم همین مسیر البته برعکس و بازم البته شروعش از مرکز مخابراتی شمالغرب . و آخر سر هم بجای کیبرد از مونیترت میزنه بیرون و تازه بقیه اون مسیرم از قرنیه ات تا زجاجیه و بعدش هم شبکیه و ..... تا مغزت رو باید سر فرصت از اون دوستم که تو اینگیلیس اعصاب میخونه بپرسم و اگه پایه باشی برات بفرستم یا تو همین نیمه پرت بنویسم .
تازه به نظر من بعد از اینکه به مغزت رسید اصل ماجرا مونده . از اونجا ناشناخته ترین و مرموزترین مسیر دنیا رو طی میکنه تا به قلبت برسه . آره مقصد اصلی قلبته و اونجاست که باید بفهمه عزیز با <ز> یا <ذ> عزیذ .
شاید تمام مشکلات بشریت که بشریت های دیگه بانیشونه (و نه مشکلاطی از قبیل سیل و زلزله و ...) به خاطر اینه که هنوز کسی نتونسته این تیکه مسیر ۳۰-۴۰ سانتی از وسط مغز تا وسط قلب رو طی کنه . آره هنوز هیچ کودوم از ابنای بشر نتونستن . حاضرم شرط ببندم که حتی بوتانی (بزرگترین سیاح ایتالیا یی الاصل کهکشان راه شیری ) یا حتی برادران اسمیت که تقریبا تمام دنیا رو گشتن و حتی بزرگترین روانشناسا و انسان شناسا از زمان حضرت نوح تا زیگموند فروید هم نتونستن این مسیرو طی کنن یا حتی بفهمن که چه جوریه !!
باور کن موضوع کاملا جدیه . من ۱۳ سال رو این موضوع تحقیق کردم که آیا کسی تونسته بفهمه یا نه و هیش چی پیدا نکردم . آره احمقانس اما هیش چی هیش چی .
راستی رفیق این کیبرد احمق ویرگول نداره توکه ید طولا و تولانی در وبلاگ نویسی داره منو از این رنج نجات بده که یکی از مهمترین ابزار آلات این رسم الخط و زبون سطح پایین فارسی ویرگول . اما من هرچی گشتم پیدا نکردم . رفاقتی بگو چه کنم .